مهرورزی درقلب ماست | |||
باز هم یک خبر خوش ویک تبریک ویژه ...
دوستان خوبم ...
باز هم اتحاد وهمبستگی ملت ما حماسه آفرید
((دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای ))
باز هم کلمه ی سحرآمیز ما می توانیم کار خودش را کرد
شکر وسپاس خداوندی را که همیشه وهمه جا پشتیبان ما بوده هست وخواهد بود
با همین دیدگان دیدگان اشک آلود ،
باهین روزن گشوده به دود،
به پرستو،به گل،به سبزه درود!
به شکوفه،به صبحدم ،به نسیم،
به بهاری که می رسد از راه،
چند روز دگر،به ساز وسرود.
ما که دل های مان زمستان است،
ما که خورشیدمان نمی خندد،
ما که باغ وبهارمان پژمرد،
ما که پای امیدمان فرسود،
ماکه در پیش چشم مان رقصید،
این همه دود زیر چرخ کبود ،
سر راه شکوفه های بهار ،
گریه سر می دهم با دل شاد!
گریه ی شوق ،با تمام وجود!
سال ها می رود که از این دشت،
بوی گل یا پرنده ای نگذشت.
ماه ،دیگر دریچه ای نگشود ،
مهر، دیگر تبسمی ننمود!
اهرمن می گذشت وهر قدمش،
ضربه ی هول ومرگ ووحشت بود!
بانگ مهمیزهای آتش ریز
رقص شمشیرهای خون آلود!
اژدهامی گذشت ونعره زنان
خشم وقهر وعتاب می فرمود!
وزنفس های تند زهرآگین
باد، همرنگ شعله بر می خاست
دود بر روی دود می افزود!
هرگز ازیاد دشتبان نرود
آنچه را اژدها فکند وربود!
اشک در چشم برگها نگذاشت ،
مرگ نیلوفران ساحل رود
دشمنی کرد با جهان پیوند
دوستی ،گفت با زمین بدرود!
شاید ای خستگان وحشت دشت،
شاید ای ماندگان ظلمت شب
در بهاری که می رسد از راه
گل خورشید آرزوهامان
سر زد ازلای ابرهای حسود!
شاید اکنون کبوتران امید
بال در بال آمدند فرود
پیش پای سحر بیفشان گل!
سرراه صبا بسوزان عود !
به پرستو ،به گل ،به سبزه، درود !
4612:کل بازدید |
|
24:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
فروزان جعفریان
معلم هستم عاشق زندگی وهمسر وفرزندم برای تک تک جوانان ایرانی آرزوی سربلندی وموفقیت می کنم | |
لوگوی خودم
| |
بایگانی | |
بهار 1386 | |
اشتراک | |